کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افسر اعظم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
liaison officer
افسر رابط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که وظیفۀ او ایجاد درک مشترک و وحدت عمل میان یگانهای مختلف نیروهای نظامی یا نیروهای انتظامی و دیگر سازمانهاست
-
conn officer
افسر راه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرد نظارتکننده بر حرکت ناو
-
electronic warfare officer
افسر جنگ الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسر مسئول طرحریزی و آمادهسازی و هماهنگ کردن فعالیتها و تمام امور عملیاتی مرتبط با جنگ الکترونیکی که در ستاد عملیاتی انجام وظیفه میکند
-
air liaison officer
افسر رابط هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که وظیفۀ او ایجاد درک مشترک و وحدت عمل میان یگانهای مختلف هوایی است
-
tactical air officer, afloat
افسر هوایی راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسر هوایی تحت فرماندهی نیروی آبخاکی که برنامهریزی همۀ مراحل مشارکت هوایی عملیات آبخاکی و عملیات پشتیبانی هوایی نیروها را در مسیر و در داخل منطقۀ هدف هماهنگ میکند