کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افسرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
depressed
افسرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار افسردگی
-
جستوجو در متن
-
dysthymic disorder
اختلال کجخُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال افسردگی که مشخصۀ آن خُلق افسردۀ مداوم در اغلب ساعات روز است و حداقل به مدت دو سال ادامه دارد
-
premenstrual dysphoric disorder
اختلال ملال پیشقاعدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلال خُلقی در خانمها با مشخصۀ اضطراب و خُلق افسرده که یک هفته پیش از شروع قاعدگی آغاز میشود و در چند روز اول قاعدگی از بین میرود
-
euphorogenic
سرخوشیزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی حادثهای غالباً غیرمنتظره که نگرش فرد را از حالتی که میتواند خنثی یا افسرده یا برانگیخته یا خوشبین باشد تغییر دهد
-
melancholic features
خصایص سودایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشخصههایی مانند ناتوانی در لذت بردن از فعالیتها و خُلق افسرده و بیاشتهایی که ممکن است با دورههای افسردگی عمده مرتبط باشد متـ . خصایص مالیخولیایی
-
minor depressive disorder
اختلال افسردگی خُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال خُلقی که حداقل دو هفته طول میکشد و در فرد خُلق افسردۀ مداوم یا بیلذتی همراه با حداقل دو علامت از افسردگی، مانند کاهش یا افزایش اشتها یا بیخوابی یا پُرخوابی، به وجود میآید