کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افزونهگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rentier
افزونهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] کسی که درآمد وی نتیجۀ فعالیت عوامل تولید در جریان اقتصادی نباشد متـ . افزونهخوار
-
واژههای مشابه
-
rent 2
افزونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] منابع یا امتیازات یا امکاناتی که افزون بر حاصل کار عوامل تولید، در جریان اقتصادی به دست آید
-
افزونهخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] ← افزونهگیر
-
redundant bits
بیتهای افزونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] بیتهایی که در هنگام انتقال دادهها برای تشخیص یا اصلاح خطا یا هر دو افزوده شدهاند
-
rentier economy
اقتصاد افزونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وضعیتی که در آن درآمدهای اقتصادی نتیجۀ فعالیت عوامل تولید نباشد
-
resilient mounting
لرزهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی پایۀ نصب در دستگاهها که دربردارندۀ مواد لاستیکی کشسان یا فنر است تا از انتقال حرکت یا لرزش دستگاه به محل نصب دستگاه جلوگیری کند
-
cliffhanger
نفسگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. ویژگی موقعیتها و صحنههای هیجانانگیز و اضطرابآور 2. ویژگی فیلمهایی که دارای موقعیتها و صحنههای هیجانانگیز و اضطرابآور هستند
-
hygroscopic
نمگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. دارای توانایی بارز در تسریع میعان بخار آب 2. مادهای که خواص فیزیکی آن براثر بخار آب تغییر چشمگیر مییابد
-
epidemic
همهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ویژگی آن دسته از بیماریها که بهطور ناگهانی در میان مردمان یک ناحیۀ خاص شایع شود
-
moulder
قالبگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شخصی که از مواد ماسهای همراه با چسب و مواد افزودنی قالب میسازد
-
grapple, log grapple
کُندهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ابزاری که به سر جرثقیل وصل میشود و دارای یک جفت انبر بزرگ است و از آن برای بلند کردن و جابهجایی کنده استفاده میشود
-
archer, bowman
کمانگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] شخصی که به ورزش کمانگیری میپردازد
-
farebox
کرایهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] افزارهای که سکه، اسکناس، بلیت، بهامهر یا جز آن را بابت کرایه از مسافر میپذیرد
-
transceiver
فرستگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← فرستنده ـ گیرنده