کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
down tree
درخت افتاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی که به علت ریشهکن شدن یا شکستگی ساقه یا قطع شدن عمدی فروافتاده است
-
dropped beat
ضربان افتاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فقدان یک انقباض بطنی به علت وقفه در گره دهلیزی ـ بطنی
-
جستوجو در متن
-
brushwood
شاخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختچهها و سرشاخههای قطعشده یا افتاده
-
weathered rock
سنگ هوازده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی که در آن هوازدگی اتفاق افتاده است
-
buck, bucking
بینهبُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطعهقطعه کردن یک درخت افتاده یا قطعشده
-
puberulent, minutely pubescent
ریزکرکآلود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با کرکهای بسیار ظریف و کوتاهِ افتاده
-
geothermal reservoir
مخزن زمینگرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] انبارش زیرزمینی آبِ بهدامافتاده در سنگهای متخلخلی که دارای منبعهای گرمابی هستند
-
Van Allen belts
کمربندهای وان آلن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
-
flashback
گذشتهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نما یا صحنهای که نشاندهندۀ رویدادی است که در گذشتۀ روایت فیلم اتفاق افتاده است
-
connate water
آب همزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب بهدامافتاده در منافذ سنگ رسوبی در زمان نهشته شدن رسوب
-
fine woody debris
چوبماند ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشهای پوسیده یا سالم قطعشده یا افتادۀ درختان مانند شاخههای کوچک و برگ و ریشه
-
exclave
برونخاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مناطقی که به دلیل محصور شدن در خاک کشور همسایه از سرزمین اصلی خود جدا افتادهاند
-
processor 2
فراور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی که دو یا چند عمل شامل سرشاخهزنی، شاخهبُری، پوستکنی، بینهبَری، اندازهگیری یا خرد کردن را بر روی یک درخت افتاده انجام میدهد
-
mid diameter
میانقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] 1. قطر درخت در میانۀ ارتفاع آن 2. قطر ساقه یا گِردهبینۀ افتاده در میانۀ طول آن