کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ozonization
اُزونش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایند آمایش یا آغشتهسازی یا ترکیب کردن با اُزون
-
seed treatment
تیمار بذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ضدعفونی کردن بذر با قارچکشها یا آغشته کردن آن به باکتریهای مفید
-
belt
تسمه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایهای از رسنهای آغشته به لاستیک که بین مَنجید و رویه قرار میگیرد
-
chicken nugget
لقمهمرغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ آغشته به پودر نان که از گوشت مرغ استخوانزداییشده تهیه میشود
-
fish finger
ماهی لقمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تکهای گوشت ماهی که آن را به پودر نان و خمیری مخصوص آغشته و بهصورت یخزده بستهبندی میکنند
-
wood preservative
مادۀ نگهدارندۀ چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مادهای شیمیایی یا ترکیبی از مواد شیمیایی که چوب را به آن آغشته میکنند تا در برابر حملۀ اندامگانهای مخرب مقاوم شود
-
black varnish
ورنی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] در صنعت برق، نوعی ورنی بر پایۀ روغنهای خشکشونده و/ یا رزینهای مصنوعی به همراه مواد بیتومنی (bitumen) که از آن برای آغشته کردن قطعات الکتریکی استفاده میکنند
-
coated paper
کاغذ پوششدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] کاغذی که برای بهبود کیفیت، سطح آن با مخلوطی از پیوندهها، مثل نشاسته یا شیرابۀ بسپارها، و/ یا رنگدانه آغشته و پوشانده میشود
-
contaminated-visible prints
آثار پیدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آثاری که براثر تماس انگشتان آغشته به خون یا مواد آرایشی یا جز آن بر سطوح تمیز باقی میماند
-
stamp pad, ink-pad, estampe (fr.)
جوهرگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جعبهای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر * این معادل در برابر "استامپ" که در فارسی رواج یافته، ساخته شده است.
-
flipper 2, filler strip
باله 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوار باریکی از منسوج آغشته به لاستیک که اجزای طوقه را در بر میگیرد و موجب کاهش تدریجی سفتی از طوقه تا دیواره میشود متـ . بالۀ طوقه
-
bead wrapper
لفاف طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری از منسوج آغشته به لاستیک که به دور طوقه میپیچند تا مغزۀ طوقه در حین ساخت و شکلگیری و پخت تایر، جابهجا نشود و تغییر شکل پیدا نکند