کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cleartext/ clear text
متن آشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] متنی که اطلاعات یا محتوای آن رمزگذاری نشده و بهراحتی قابل فهم است متـ . متن ساده plaintext
-
open-source intelligence
اطلاعات آشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اطلاعاتی حاوی ارزش اطلاعاتی بالقوه که در دسترس عموم قرار دارد
-
loose smut
سیاهک آشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سیاهک ناشی از گونههای جنس اوستیلاگو (Ustilago) در گندم و جو و گونههای دیگر گندمیان که بهسهولت پراکنده میشود
-
overt operation
عملیات آشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیاتی که بدون پنهانکاری انجام میشود
-
frank breech presentation
نمای آشکار ته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی نمای ته که در آن وضعیت اندامهای تحتانی جنین در محاذات بدن به گونهای است که پاهای جنین در مقابل صورت قرار دارد
-
spina bifida manifesta, spina bifida aperta
مهرهشکاف آشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مهرهشکافی که از روی سطح خارجی بدن قابل تشخیص است و شامل همۀ انواع مهرهشکافهای کیسهای و شمار اندکی از انواع مهرهشکافهای پنهان نیز میشود
-
semi-loose smut
سیاهک نیمهآشکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سیاهک ناشی از گونههای جنس اوستیلاگو آوِنه (Ustilago avenae) در یولاف و جو که در آن خوشۀ گیاه همانند گیاهانی که دچار سیاهک آشکار شدهاند سیاه است، ولی تودۀ سیاه بهطور کامل پراکنده نمیشود
-
جستوجو در متن
-
plaintext/ plain text 3
متن ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← متن آشکار
-
focus 3
وضوح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شفافیت و آشکار بودن جزئیات تصویر
-
moving target indicator
تحرکنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] راداری که تنها هدفهای متحرک را آشکار میکند
-
biomineral
زیستکانی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هر کانی که منشأ آشکار آلی داشته باشد
-
seismometer
لرزهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دستگاهی که حرکتهای زمین با آن آشکار و سنجیده شود
-
anomalous 2
ناهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ویژگی آنچه انحراف آشکار از وضع طبیعی دارد
-
dehiscent fruit
میوۀ شکوفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] میوهای که پس از رسیدن باز و محتوای آن آشکار میشود