کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشباع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] ← سیرشدگی
-
اشباعشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] ← سیرشدگی
-
اشباعشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← سیرشده
-
saturation tourism
اشباع گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تکمیل شدن ظرفیت پذیرش گردشگری یک منطقه
-
اشباعنشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← سیرنشدگی
-
اشباعنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← سیرنشده
-
saturation flow
جریان اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حجمی از وسایل نقلیه که افزایش بیشتر آن باعث راهبندان شود
-
degree of saturation, volume to capacity ratio
درجۀ اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت جریان ورودی به ظرفیت در یک چرخۀ جریان
-
saturation intensity
شدت اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی در طیفنمایی (spectroscopy) که به ازای آن تابش ناشی از گذار بین ترازهای انرژی ذره براثر تابش الکترومغناطیسی به حد اشباع میرسد
-
saturation headway
فاصلۀ گذر اشباع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] متوسط فاصلۀ گذر وسایل نقلیه در صفی اشباع و درحالحرکت در یک تقاطع چراغدار
-
adiabatic saturation pressure
فشار اشباع بیدَررو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشاری که در آن بستههوای مرطوب با انبساط بهصورت بیدَررو خشک، به سیری میرسد متـ . فشار میعان condensation pressure فشار میعان بیدَررو adiabatic condensation pressure
-
monobutter/ mono butter
کرۀ تکاشباعنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] کرۀ حاوی مقدار زیاد اسید چرب تکاشباعنشده و مقدار کمی اسیدهای چرب اشباعشده
-
saturated fatty acid
اسید چرب اشباعشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اسید چربی که در طول شاخۀ اصلی خود هیچ پیوند دوگانهای ندارد
-
unsaturated fatty acid
اسید چرب اشباعنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اسیدچربی که در طول شاخۀ اصلی خود پیوند دوگانه دارد
-
oxygen saturation value
حد اشباع اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حداکثر غلظت اکسیژن محلول در تعادل با هوا، در سامانههای طبیعی، یا با اکسیژن خالص، در سامانههای تصفیۀ فاضلاب با اکسیژن، که به دما و فشار جزئی اکسیژن و شوری محلول بستگی دارد