کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اساسي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
major repair
تعمیر اساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تعمیری که اگر بهدرستی انجام نشود در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و راهاندازی موتور و خصوصیات پروازی یا کیفیتهای صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیر میگذارد
-
major alteration
تغییر اساسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هرگونه تغییری که بهطور محسوس در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی و دیگر عوامل دخیل در صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیرگذار باشد
-
جستوجو در متن
-
revisionism
تجدیدنظرطلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گرایش به تغییر دادن اصول اساسی یک عقیده
-
core promoter, promoter core
پیشبَر مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] بخشی از پیشبَر که نقش اساسی در آغازش رونویسی دارد
-
platform innovation
نوآوری در بنسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] نوعی نوآوری که به ایجاد بنسازهای تازه یا بهبود اساسی آن منجر شود
-
hypovitaminosis
کمویتامینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وضعیتی ناشی از نبود یا کمبود یک یا چند ویتامین اساسی متـ . بیویتامینی avitaminosis
-
atom
اتم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تکساختاری که واحد اساسی هر عنصر شیمیایی است
-
tour element suppliers
سفرسازان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شرکتهایی که اجزای اساسی گشتها را برای گشتپردازها فراهم میکنند
-
transplantation antigens
پادگنهای پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پادگنهای بافتسازگاری که در پذیرش پیوندینه اهمیت اساسی دارند
-
parliamentarism
مجلسمحوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نظام مبتنی بر قانون اساسی که در آن قانونگذاری و رهبری کشور بر عهدۀ مجلس باشد
-
nutrification
مغذیافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] افزودن مواد مغذی به غذا به اندازهای که از اجزای اساسی غذا به شمار آیند
-
nutrificated
مغذیافزاییشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی که مواد مغذی افزودهشده به آن بهحدی است که از اجزای اساسی آن محسوب میشوند
-
line simplification
سادهسازی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کاستن از نقاط تشکیلدهندۀ خط با حفظ شکل اساسی آن
-
supplier 2
سفرساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شرکتی که اجزای اساسی سفر، مانند وسایل حملونقل یا واحد اقامتی، را فراهم میکند