کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آویزان آویزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
catenary 1, alysoid, chainette
زنجیره 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خم حاصل از آویزان کردن یک زنجیر یکنواخت از دو سر آن
-
pendant ionic polymer
بسپار آویزیونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپاری یونی که در آن یون پیوندخورده از زنجیرۀ اصلی آویزان است
-
hanging arm cast, hanging cast
آویزگچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از زیر محل شکستگی بازو تا انگشتان که با نوار از گردن آویزان میشود
-
carillon, chimes 3
زنگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مجموعهای از زنگهای ثابتِ بزرگ و کوکشده، آویزان در یک برج، که بهصورت خودکار یا دستی نواخته میشوند
-
pendulous abdomen, venter propendens
شکمآونگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] وضعیتی که در آن شل بودن جدار شکم باعث میشود که محتویات شکم بر روی عانه آویزان شود
-
cornice
طره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سازهای آویزان از جنس یخ و برف که براثر وزش باد بر لبههای کوهسار شکل میگیرد
-
third rail stand, third rail bracket, third rail chair
پایۀ ریل سوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] افزارهای در ریل سوم زیرتماس که عایق و ریل سوم را آویزان نگه میدارد
-
gaffer grip, bear trap
چراغآویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] میلهای سبک اما محکم که با نیروی فنر در بین دو دیوار قرار میگیرد و از آن برای نصب و آویزان کردن چراغ استفاده میشود
-
suspended cymbal
سِنج پایهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هر سِنج منفردی که با دست آویزان نگه داشته شود یا بر روی پایه قرار گیرد و با یک کوبه یا چوبک نواخته شود
-
living marionette, humanettes
عروسک پیشبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که بدن و دست و پایش به هم متصل است و مانند پیشبند از گردن عروسکگردان آویزان میشود
-
rotational viscometer/ rotation viscometer
گرانرَویسنج چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] گرانرَویسنجی دارای دو استوانۀ هممحور که استوانۀ درونی به یک سیمِ پیچان آویزان است و استوانۀ بیرونی با سرعت ثابت میچرخد
-
Saiga tatarica tatarica
بز تاتاری حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] زیرگونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که سر بزرگ و برجسته دارد و بینی بزرگ و برآمدهاش بر روی دهان آویزان است
-
tuba
شیپوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ستون یا مخروطی وارونه از ابر که از پایۀ ابر آویزان است؛ این ابر فرعی بیشتر با کومهای بارا و بهندرت با کومهای همراه است
-
fool
تلخک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] دلقک جشنهای قرون وسطی و جشنهای مربوط به نمایشهای محلی که لباسی به رنگهای روشن میپوشید و کلاهی بر سر میگذاشت که زنگوله و بوق به آن آویزان بود
-
mamma
پستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر فرعی به شکل برجستگیهای آویزان، مانند پستانهای گاو، در سطح زیرین ابر؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با پرسا و پرساکومهای و پرساپوشنی و پوشنکومهای و کومهایبارا میآید