کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آند کمکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
auxiliary anode
آند کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آند مکمل که از آن در فرایند آبکاری برای افزایش چگالی جریان در یک منطقۀ خاص از کاتد و دستیابی به آبکاری باکیفیتتر استفاده میشود
-
واژههای مشابه
-
anode circuit, plate circuit
مدار آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اجزای بین آند و کاتُد در لامپهای الکترونی
-
galvanic anode
آند گالوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] فلزی که بهدلیل موقعیت نسبیاش در فهرست گالوانی در هنگام اتصال به فلزات نجیبتر در برقکاف از بین میرود ولی موجب حفاظت کاتدی آنها میشود
-
anode corrosion
خوردگی آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] انحلال فلزی که بهعنوان آند عمل میکند
-
anode impedance, anode load impedance
رهبندی آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] کل رهبندی بین آند و کاتد، جدا از جریان الکترونها
-
anode efficiency,plate efficiency
بازده آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نسبت جریان آندی واقعی به جریان نظری یا محاسباتی در یک فرایند برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی
-
inert anode
آند بیاثر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] آندی که در برقکاف نامحلول است و فقط واکنشهای آندی بر سطح آن انجام میشود
-
anode corrosion efficiency
بازده خوردگی آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نسبت خوردگی واقعی یک آند به خوردگی نظری آن، با کاهش وزن، که با استفاده از قانون فارادی و با در نظر گرفتن مقدار الکتریسیتهای که عبور میکند، محاسبه میشود
-
جستوجو در متن
-
انبارۀ کمکی اگزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← منبع کمکی اگزوز
-
ancillary information
اطلاع کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] اطلاع موجود در آمارۀ کمکی که با بهرهگیری از آن گاهی میتوان به کارایی بیشتری دست یافت
-
modal verb
فعل وجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی فعل کمکی که دیدگاه گوینده یا نویسنده را دربارۀ حالت یا رویداد فعل نشان میدهد متـ . فعل کمکی وجهی modal auxiliary verb
-
modal auxiliary verb
فعل کمکی وجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل وجهی
-
jet assist
جتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] نیروی رانش کمکی علاوه بر موتور اصلی