کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
volt-ampere
ولتآمپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] یکای توان ظاهری برابر با حاصل یک ولتاژ در یک میلیآمپر
-
Ampere's rule
قاعدۀ آمپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای که به موجب آن اگر ناظری در جهت جریان الکتریکی حرکت کند، جهت خطوط میدان مغناطیسی را پادساعتگَرد خواهد یافت
-
ampere-turn, amp-turn
آمپر ـ دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکایی در دستگاه بینالمللی یکاها برای نیروی محرک مغناطیسی در مدار بسته، برابر با نیروی محرکی که جریان یک آمپر در هر دور حلقۀ پیچۀ رسانا تولید میکند
-
voltammeter
آمپرـ ولتسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] ابزاری برای اندازهگیری جریان و اختلافپتانسیل الکتریکی
-
جستوجو در متن
-
ammeter
آمپرسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی برای اندازهگیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب، که معمولاً برحسب آمپر یا میلیآمپر یا میکروآمپر درجهبندی میشود * مصوب فرهنگستان اول
-
corrosion current
جریان خوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آهنگ خوردگی که معمولاً برحسب آمپر بر سانتیمتر مربع بیان میشود
-
international system of units
دستگاه بینالمللی یکاها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] دستگاهی از یکاها که در آن طول، زمان، جِرم، جریان الکتریکی، دما، شدت درخشش و مقدار ماده کمیتهای اصلیاند و یکای آنها بهترتیب متر، ثانیه، کیلوگرم، آمپر، کلوین، کاندلا و مول است