کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمده گوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عملآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← عملآورده
-
prognathous, prognathic
فکپیشآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] 1. مربوط به پیشآمدگی فک 2. دارای پیشآمدگی فک
-
cured meat
گوشت عملآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشتی که با افزودن مواد عملآور، مانند نمکطعام و مواد تثبیتکنندۀ رنگ، فراوری شده است
-
cooked cured-meat pigment
رنگدانۀ گوشت عملآمدۀ پخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] رنگدانۀ حاصل از گلبولهای قرمز خون دام که از فراوردههای جانبی هر مجتمع کشتارگاهی است اختـ . رنگوپخت CCMP
-
جستوجو در متن
-
black ball
گوی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← گوی لنگر
-
eight ball, eight-ball pool
هشتگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی گویمیزک که با پانزده گوی رنگی و یک گوی ضربه بازی میشود و در آن گوی سیاه، که شمارۀ هشت است، آخرین گویی است که در سبد میاندازند
-
anchor ball
گوی لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نشان دیداری کروی سیاه، به قطر حداقل 60 سانتیمتر، که در جایی از سینه قرار میگیرد که بهخوبی دیده شود و به مفهوم شناورِ درلنگر است متـ .گوی سیاه black ball
-
bound glue state
حالت مقید گلوئون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← گوی گلوئونی
-
bounded set
مجموعۀ کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعهای که درون یک گوی قرار گیرد
-
volcanic ball
گوی آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای گویمانند از گدازه که براثر انفجارهای آتشفشانی به بیرون پرتاب میشود
-
snooker
سرخگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی روی میز معیار گویمیز که با دو بازیکن انجام میشود و دارای 21 گوی رنگی که 15 تای آن قرمز است، و یک گوی ضربه (cue ball) که با آن گویهای رنگی را با ترتیب خاصی در حفره میاندازند
-
billiards/ billiard, cue sports
گویمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نام عمومی هرنوع بازی که با گوی و چوب روی میز ماهوتپوش انجام میشود متـ . بیلیارد
-
pool, pocket billiards, pool billiards
گویمیزک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] گونهای گویمیز که با گوی و چوب روی میزی مشابه میز گویمیز، اما کوچکتر از آن، بازی میشود
-
nine ball, nine-ball pool
نُهگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی گویمیزک که با نه گوی رنگی، که از یک تا نُه شمارهگذاری شدهاند، بازی میشود