کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمده باشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عملآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← عملآورده
-
prognathous, prognathic
فکپیشآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] 1. مربوط به پیشآمدگی فک 2. دارای پیشآمدگی فک
-
cured meat
گوشت عملآمده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشتی که با افزودن مواد عملآور، مانند نمکطعام و مواد تثبیتکنندۀ رنگ، فراوری شده است
-
cooked cured-meat pigment
رنگدانۀ گوشت عملآمدۀ پخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] رنگدانۀ حاصل از گلبولهای قرمز خون دام که از فراوردههای جانبی هر مجتمع کشتارگاهی است اختـ . رنگوپخت CCMP