کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آش گرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
circular arch1
چَفتۀ گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس گرد
-
circular colony
پَرگَنۀ گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای گرد با لبۀ صاف
-
billet 1
بینک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکۀ کوچکی از چوب گرد یا نسبتاً گرد که برای مصارف مختلف بریده میشود
-
reef knoll
تپۀ آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] 1. تپۀ برجسته و گرد و کوچکی از سنگ آهک مرجانی که اغلب بالای آن شبیه به قارچ است 2. آبسنگ جدیدی شبیه به تپهای گرد و کوچک
-
rotund, rounded
نوکگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک گرد قوسیشکل دارد
-
cobble, roundstone
قلوهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهسنگی نسبتاً گرد به قطر 64 تا 256 میلیمتر
-
pill
حَب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] فراوردههای دارویی به شکل دانههای گرد و کرویشکل کوچک
-
reniform crystals
بلورهای قلوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بلورهای شعاعی که تودههای گرد قلوهای میسازند
-
pisolitic crystals
بلورهای نخودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودههای گرد بلوری تقریباً به اندازۀ نخود
-
lobopodium
پهنپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی پای کاذب پهن با انتهای گرد
-
follicle 1
انبانک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] حفرۀ کوچک و گرد در میان بافت یا اندام
-
circular arch2
قوس گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی قوس چرب بهصورت کمانی از دایره
-
semicircular arch2
قوس نیمگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی قوس گرد با کمان نیمدایره یا کمتر
-
pupil
مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] سوراخی گرد در مرکز عنبیه که نور از خلال آن وارد عدسی چشم میشود
-
crenate
کنگرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن دارای دالبرهای یکنواخت و گرد باشد