کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزادی به قید ضمانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
degree of freedom
درجۀ آزادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] تعداد واحدهای اطلاع مستقل در یک نمونه در برآورد یک پارامتر یا محاسبۀ یک آماره
-
probation officer, parole officer
ناظر آزادی مشروط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که مراقبت و پایش مجرمان آزادشده بهصورت مشروط را بر عهده دارد
-
women liberation movement
جنبش آزادیبخش زنان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] حرکتی اجتماعیـ سیاسی که حول مبارزه علیه تبعیض جنسیتی و برای کسب اختیار زنان بر جسمشان شکل گرفته است اختـ . جاز
-
جستوجو در متن
-
boarding card
کارت پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مجوز ورود مسافر به هواپیما که معمولاً شمارۀ صندلی در آن قید میشود
-
magnetic bearing
سویۀ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زاویهای که نسبت به شمال و جنوب مغناطیسی سنجیده میشود و با قید شرقی یا غربی نسبت به نصفالنهار بیان میشود
-
flag clause
شرط پرچم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در بارنامه که مطابق با قوانین کشور ذیربط چگونگی رسیدگی به مسئولیتهای حملکننده در آن قید میشود
-
anchor and chain clause
شرط لنگر و زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شرطی در بیمهنامۀ دریایی که به موجب آن بیمهگر قید میکند از پرداخت هزینۀ بازیافت لنگر ازدسترفتۀ کشتی که هنوز شناور است معاف باشد
-
access agreement
موافقتنامه دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] موافقتنامهای که هر کشور باتوجهبه ضوابط قانونی داخلی و روالهای بینالمللی و رسمی به تصویب میرساند و در آن شرایط دسترسی به شبکۀ ریلی و ایستگاهها و آمادگاهها برای شرکتهای بهرهبرداری قید میشود
-
through bill of lading, through bill
بارنامۀ سراسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن جابهجایی کالا از شناوری به شناور دیگر یا از شناوری به دیگر انواع وسایل حمل کالا از قبیل ریلی یا جادهای قید شده است و مسئولیت بار در هر مرحله بر عهدۀ یک کارگزار است
-
waybill
باربرگه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سندی که خط حملونقل دریایی برای فرستندۀ کالا صادر میکند؛ این سند، رسید کالا به حساب میآید و گواه قرارداد حمل و سندی مشابه بارنامۀ کشتی است، اما برخلاف آن مالک کالا در این سند مشخص نیست و فقط نام تحویلگیرنده در آن قید میشود
-
combined bill of lading, multimodal bill of lading, combined transport bill of lading, intermodal bill of lading, multimodal transport bill of lading, combicon bill, combined transport document, combidoc
بارنامۀ ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن جابهجایی کالا از شناوری به شناور دیگر یا از شناوری به دیگر انواع وسایل حمل کالا از قبیل ریلی یا جادهای قید شده است و بر خلاف بارنامۀ سراسری، مسئولیت بار در همۀ مراحل بر عهدۀ یک کارگزار است