کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آجبَردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
delugger
آجبَردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وسیلهای برای برداشتن آجهای رویه، پیش از سابزنی
-
واژههای مشابه
-
tread element
آج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از بخشهای مجزای نقش رویه، با شکلهای هندسی مختلف، مانند دنده یا نوار، که با شیار از یکدیگر جدا شدهاند و درمجموع، نقش رویه را تشکیل میدهند
-
tread squirm
کژتابی آج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] واپیچش آج تایر براثر تنشهای غلتشی که به افزایش مقاومت غلتشی و رفتگی تایر منجر میشود
-
tread block
آجقطعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی آج یا بخش مجزایی از نقش رویه به شکل چندوجهی با مقاطع مثلثی یا گرد یا چهارگوش
-
tread rib, rib 1, tread bar
آجنوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بخشی از رویه که بهصورت نوار دورتادور تایر امتداد دارد و شیارهای تایر آنها را از یکدیگر تفکیک میکند
-
keratolytic
لایهبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] عاملی که باعث جدا شدن لایۀ شاخی پوست میشود
-
surveyor
نقشهبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کارشناس و متخصص نقشهبرداری
-
camera operator 2 ,cameraman 2
فیلمبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] در سینما، شخصی که در فرایند تولید فیلم، وظیفۀ فیلمبرداری را بر عهده دارد و معمولاً زیرنظر مدیر فیلمبرداری کار میکند
-
eigenvector
ویژهبُردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بُردار غیرصفری که جهت آن با تبدیل خطی تغییر نمیکند
-
weight lifter
وزنهبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشکاری که به ورزش وزنهبرداری یا به آموزش و تمرین با وزنه میپردازد
-
component of a vector
مؤلفه بُردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تصویر یک بُردار در راستایی مفروض
-
dermatome 1
پوستبَردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دستگاهی ویژۀ بریدن لایههای نازک پوست
-
translation vector
بُردار انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بُرداری که جابهجایی بدون چرخش را نشان میدهد
-
wind vector
بُردار باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بُردار دو یا سهبعدی که سمت و سرعت باد لحظهای را در یک نقطه توصیف میکند