کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتشفشانآواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dome volcano
آتشفشان گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گنبد آتشفشانی
-
composite volcano
آتشفشان مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← آتشفشان چینهای
-
extinct volcano
آتشفشان منقرض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آتشفشانی که در حال حاضر فوران نمیکند و احتمال فوران آن در آینده نیز وجود ندارد
-
pseudovolcano
آتشفشاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فنجانۀ (crater) بزرگی که در ارتباط با فعالیت آتشفشانی نیست
-
crater 1
دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساختاری حوضمانند و لبهدار که معمولاً در قلۀ مخروط آتشفشانی پدید میآید متـ . دهانه 2
-
hyaloclastite, aquagene tuff
نهشتۀ شیشهآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نهشتهای توفمانند (tufflike) که از جریان یافتن بازالت در زیر آب و یخ و خرد شدن آن تشکیل میشود
-
cataclastic metamorphism
دگرگونی تنشآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی دگرگونی محلی که به نزدیکی گسلها محدود میشود
-
hydroclastic rock
سنگ آبآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی آتشفشانی که در هنگام سرد شدن در زیر آب یا یخ خرد شده است
-
cataclastic rock, cataclastite
سنگ تنشآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی با قطعات زاویهدار که در پی خرد شدن و شکسته شدن سنگهای پیشین براثر نیروهای مکانیکی به وجود میآید
-
cataclastic texture
بافت تنشآواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافتی در سنگ دگرگونی که براثر حرکت شدید مکانیکی دانهها به وجود میآید
-
stratovolcano
آتشفشان چینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مخروط آتشفشانی پرشیبی که از فوران گدازه و مواد آذرآواری، بهتناوب، تشکیل شده است متـ . آتشفشان مرکب composite volcano
-
fissure volcano
آتشفشان شکافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یکی از دهانههای آتشفشانی واقع بر روی یک شکافه متـ . آتشفشان شکافهای ـ جریانی fissure-flow volcano
-
cumulo volcano
آتشفشان کومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گنبد آتشفشانی
-
crater fill
پرشدگی دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گدازۀ منجمدشده در کف دهانۀ آتشفشانی که با اخگره و واریزههای حاصل از هوازدگی همراه است
-
crater lake
دریاچۀ دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای، معمولاً دریاچۀ آب شیرین، که در دهانۀ آتشفشانی براثر انباشت آب باران یا آب زیرزمینی به وجود میآید