کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب تره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
hydrolysis
آبکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] گسسته شدن یک مولکول در واکنش با آب بهطوریکه بخشی از مولکول به هیدروکسیل آب و بخش دیگر آن به یون هیدروژن آب بپیوندد
-
hydrolytic
آبکافتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مربوط به واکنشی که در آن یونهای هیدورژن و هیدروکسیل آب با یک ترکیب دیگر، دو گونۀ شیمیایی متفاوت ایجاد کند
-
water mould/ water mold
آبکپک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قارچهای اُاُمیست (Oomycetes) که برای رشدونمو وابسته به آب هستند و اغلب در سطح آب تودهای جُلینه تولید میکنند
-
hydrosphere
آبکُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعۀ آبهای کرۀ زمین
-
hydroponics
آبکشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت در محلولهای غذایی بدون استفاده از خاک
-
water tourist
آبگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که برای ارضای حس کنجکاوی خود با قایق به مشاهدۀ جاذبههای آبی میپردازد
-
water tourism
آبگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن گردشگران در تعطیلات برای مشاهدۀ دیدنیهای آبی با قایق به سفر میپردازند
-
flooding 1
آبگرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ورود آب دریا به مقدار بسیار به داخل کشتی
-
boat trip
آبگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر آبی برای گذراندن اوقات فراغت
-
flooding 2
آبگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پذیرش آب به داخل انبار یا یکی از اتاقکها برای اطفای حریق یا پذیرش آب در انبارهای ترازهگیری برای بالا بردن پایداری شناور
-
magmatic water, giuvenile water, plutonic water
آب ماگمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب جداشده از سنگهای مذاب ماگمایی
-
rainfall loss, rainfall abstraction
آبماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی از بارندگی حاصل از توفان که در حوضۀ آبریز میماند و در رَواناب مستقیم سهم ندارد متـ . توفماند storm loss
-
cataract
آبمروارید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از کدر شدن عدسی چشم که به تاری دید منجر میشود
-
distilled water
آب مقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آب عاری از نمکهای محلول و ذرات کلوئیدی و سایر ناخالصیها که از چگالش بخار آب تولید شده باشد
-
bound water
آب مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آبی که بخشی از یک سامانه مانند بافت یا خاک است و تا دمای حدود 20- درجۀ سلسیوس بلور یخ در آن تشکیل نمیشود