کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبجانشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
aquation
آبجانشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تشکیل همتافتی که در آن مولکولهای آب جانشین تمام یا تعدادی از گروههای همآرا میشوند
-
واژههای مشابه
-
paradigmatic
جانشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← رابطۀ جانشینی
-
exchange list
فهرست جانشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] راهنمایی برای جایگزین کردن برخی مواد غذایی در رژیم درمانی
-
substitution reaction
واکنش جانشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نشاندن یک اتم یا یک گروه اتمی به جای یک اتم یا یک گروه اتمی دیگر در یک ترکیب شیمیایی
-
metathesis 1, double displacement, double decomposition
جانشینی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی که در آن دو عنصر یا گروههایی از عناصر مربوط به دو مولکول جابهجا میشوند
-
paradigmatic relation/ paradigmatic relationship
رابطۀ جانشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی بنیادی در زبانشناسی که نخستین بار سوسور برای اشاره به جایگزینی عناصر غایب در گفتار به کار برد متـ . جانشینی paradigmatic
-
electrophilic substitution reaction
واکنش جانشینی الکتروندوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی که در آن یک الکتروندوست با جابهجا کردن گروه ترککننده به اتم کربن در یک مولکول متصل میشود
-
nucleophilic substitution reaction
واکنش جانشینی هستهدوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی که در آن یک هستهدوست با جابهجا کردن گروه ترککننده به اتم کربن در یک مولکول متصل میشود متـ . جابهجایی هستهدوست nucleophilic displacement
-
food exchange system
سامانۀ جانشینی غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] سامانهای از انواع غذاها که هریک از آنها را میتوان جانشین مقداری از غذای دیگر کرد
-
backswamp
لتآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] باتلاق وسیع و گسترده و گود که بین آبگذر و کنارۀ دره قرار دارد
-
let go anchor
لنگربهآب!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان به آب انداختن لنگر
-
rainfall excess, excess water
فزونآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی از بارش که بهصورت رَواناب مستقیم به مجراهای آب میرسد متـ . بارندگی مؤثر effective rainfall بارش مؤثر 2 effective precipitation 2 توفباران خالص net storm rain
-
water management
مدیریت آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حمایت و حفاظت از منابع و بومسازگانهای آبی و مناطق ساحلی یا پیرامونی آنها
-
کیسۀ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← درونشامۀ رویان