کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبگون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hydropericardium
آبگونپیراشامگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تجمع مایع آبگون (serous fluid) زلال در کیسۀ غشایی احاطهکنندۀ برونشامه قلب
-
جستوجو در متن
-
bulla
آبکیسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تاولی بزرگ حاوی مایع آبگون (serous fluid) یا آبگون چرکی
-
hydrocolpos
آب زهدانراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مایع آبگون جمعشده در زهدانراه متـ . آب زهراه
-
blister
تاول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] برجستگی پوستی حاوی مایع آبگون (serous fluid) و گاه خون یا چرک
-
hydrothorax
آبجَنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تراکم نابهنجار مایع آبگون (serous fluid) در حفرۀ جنب
-
vesicle 1, vesicula
آبدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تاولی کوچک در پوست، حداکثر به بزرگی ته سنجاق و حاوی مایع آبگون (serous fluid)