کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
warned پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
warned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار داد، هشدار دادن، متنبه کردن، اخطار کردن به، تذکر دادن، اگاه کردن، خبر دادن
-
واژههای مشابه
-
warnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدارها، هشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر، اشاره، اگاه کردن، تحذیر، اژیر
-
warns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار می دهد، هشدار دادن، متنبه کردن، اخطار کردن به، تذکر دادن، اگاه کردن، خبر دادن
-
warning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر، اشاره، اگاه کردن، تحذیر، اژیر
-
warning signal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگنال هشدار دهنده
-
warning of attack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار از حمله
-
warning device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه هشدار دهنده
-
strategic warning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار استراتژیک
-
warning light
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ هشدار
-
warning coloration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ هشدار دهنده
-
early warning radar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادار هشدار اولیه
-
early warning system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم اخطار سریع