کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
urination پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
urination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار کردن، دفع ادرار، ازاله بول
-
واژههای مشابه
-
urinal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار، محل ادرار، گلدان ادرار، شاشگاه، ظرف پیشاب
-
urinousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار
-
urinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
-
urinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار می کند، ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
-
urinant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار کردن
-
urinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
-
urinous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار
-
urinative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اظهارنظر
-
urinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
-
urines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار، بول، شاش، پیشاب، زهر اب
-
urine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار، بول، شاش، پیشاب، زهر اب
-
urinals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادرار، محل ادرار، گلدان ادرار، شاشگاه، ظرف پیشاب
-
maple syrup urine disease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری ادرار شربت افرا