کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
trigger پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
trigger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشه، گیره، پاشنه، قلاب، ماشه اسلحه، سنگ زیر چرخ، چرخ نگهدار، راه انداختن، رها کردن، ماشه کشیدن
-
واژههای مشابه
-
triggering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه اندازی، رها سازی
-
triggered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باعث شد، راه انداختن، رها کردن، ماشه کشیدن
-
gun trigger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشه اسلحه
-
plutonium trigger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماگتور پلوتونیوم
-
hair trigger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشه مو، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده
-
trigger-happy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشه خوشحال، عاجز از کنترل خود در اثر شادی، دست به هفت تیر