کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
transmigrates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
transmigrates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت می کند، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
واژههای مشابه
-
transmigrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجران، فراکوچگر، نقل مکان کننده، تناسخ کننده
-
transmigration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری
-
transmigrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت کن، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
transmigrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
transmigrations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transmigrations، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری
-
transmigratively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transmigratively
-
transmigrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترانس مهاجر، فراکوچگر، نقل مکان کننده، تناسخ کننده