کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
trains پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
trains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطارها، قطار، سلسله، رشته، دنباله، تله، دم، ازار، متلزمین، نظم، ترتیب، سلسله وقایع توالی، فریب اغفال، ورزش کردن، تعلیم دادن، مشق کردن، تربیت کردن، پروردن، ورزیدن، فرهیختن، نشانه رفتن
-
واژههای مشابه
-
trainings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش ها، تعلیم، پرورش، اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، مکتب
-
training
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش، تعلیم، پرورش، اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، مکتب
-
trained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش دیده، ورزش کردن، تعلیم دادن، مشق کردن، تربیت کردن، پروردن، ورزیدن، فرهیختن، نشانه رفتن
-
train
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار - تعلیم دادن، قطار، سلسله، رشته، دنباله، تله، دم، ازار، متلزمین، نظم، ترتیب، سلسله وقایع توالی، فریب اغفال، ورزش کردن، تعلیم دادن، مشق کردن، تربیت کردن، پروردن، ورزیدن، فرهیختن، نشانه رفتن
-
vocational training
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش حرفه ای
-
epicyclic train
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار اقیانوس اطلس
-
house-train
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار خانه
-
pot-trained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدان آموزش داده شده
-
commuter train
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار رفت و آمد
-
train set
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجموعه قطار
-
train dispatcher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستنده قطار
-
power train
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار قدرت
-
military training
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش نظامی