کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tip-top پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tip-top
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک بالا، اعلی درجه، اوج، بهترین، بالاترین درجه
-
واژههای مشابه
-
tipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوج گرفتن، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، کج کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن، یک ور شدن
-
tip in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک در
-
tipful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان
-
tipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، کج کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن، یک ور شدن
-
tip-top table
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز نهایی بالا
-
tops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاپس، بالا، تاپ، راس، نوک، قله، اوج، فرفره، رو، سر، رویه، تپه، کروک، فرق سر، روپوش، درجه یک فوقانی، فرق، کج کردن
-
topped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالای سر، کج کردن
-
toppings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفپوش، عمل هرس کردن، طره گیسو، چاشنی روی غذا
-
topful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باطل
-
top
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا، تاپ، راس، نوک، قله، اوج، فرفره، رو، سر، رویه، تپه، کروک، فرق سر، روپوش، درجه یک فوقانی، فرق، کج کردن، عالی، فوقانی
-
thorn-tipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خار نشسته
-
felt tip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوک احساس
-
tidy tips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهنمایی صحیح