کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ticks پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ticks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنه، تیک، تیک تیک، علامت، سخت ترین مرحله، چوب خط، خطنشان گذاردن، خط کشیدن، چوبخط زدن، نسیه بردن
-
واژههای مشابه
-
tickings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک
-
ticked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت گذاری شده، خطنشان گذاردن، خط کشیدن، چوبخط زدن، نسیه بردن
-
tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک، تیک تیک، علامت، سخت ترین مرحله، چوب خط، خطنشان گذاردن، خط کشیدن، چوبخط زدن، نسیه بردن
-
up-tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا تیک
-
wood tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب تیک
-
beggar-ticks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر
-
tick fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تب، تب کنهای، تب راجعه
-
tick off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت بزن
-
horse tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیر اسب
-
ticking bomb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک بمب
-
tick-weed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف هرز
-
tick trefoil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن
-
hard tick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک سخت