کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tempering پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tempering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خستگی، ابدیده کردن، ملایم کردن، مخلوط کردن، میزان کردن، اب دادن، درست ساختن، درست خمیر کردن
-
واژههای مشابه
-
temperative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفیف
-
tempers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمپورها، خوی، طبع، مزاج، خو، قلق، خیم، سرشت، طبیعت، حالت، خشم، ابدیده کردن، ملایم کردن، مخلوط کردن، میزان کردن، اب دادن، درست ساختن، درست خمیر کردن
-
temperance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محبت، اعتدال، میانه روی، طرفداری از منع نوشابه های الکلی، خود داری
-
temperateness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاذبه
-
temperer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکم
-
temperately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به شدت
-
temperably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به آرامی
-
tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رطوبت
-
even-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حتی خوبه، خونسرد، خاطر جمع
-
Temperate Zone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه ی معتدل
-
ill-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، بد خلق، بد خو
-
ill temper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی
-
short-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرماخوردگی، از جا در رفته، عصبانی، عاری از متانت