کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
tasking پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tasking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
واژههای مشابه
-
tasked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
tasks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظایف
-
task
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، کار، تکلیف، امر مهم، تمرین، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن
-
task force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی کار
-
take to task
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به کار کردن