کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
system command پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
system command
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرمان سیستم
-
واژههای مشابه
-
systemized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستماتیک، دارای همست کردن
-
systemic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستمیک، همستی، جهازی، بدنی
-
systemize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم کردن، دارای همست کردن
-
systemed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظام مند
-
systemizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستماتیک، دارای همست کردن
-
systemically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستمیک
-
systems
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم های، سیستم، نظام، دستگاه، منظومه، روش، نظم، سلسله، اسلوب، ترتیب، رشته، جهاز، همست، همستاد، قاعده رویه، سبک
-
systemizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم ساز
-
control system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم کنترل
-
coude system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم مختصات
-
systems analysis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه و تحلیل سیستم ها
-
accentual system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم تمرکز
-
audio system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم صوتی