کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stalled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stalled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
-
واژههای مشابه
-
stalls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطبل ها، اصطبل
-
stalling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه شدن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
-
stallings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استالین
-
coffee stall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهوه خانه
-
stall bar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوار غواصی
-
starting stall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع قایق
-
front-stall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلوی درب
-
shower stall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخر دوش