کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shell entity پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
shell entity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهاد پوسته
-
واژههای مشابه
-
shells
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته ها، صدف، پوست، قشر، خمپاره، گلوله توپ، مرمی، کالبد، جلد، صدف حلزون، بدنه ساختمان، عایق، عامل محافظ حفاظ، پوست فندق وغیره، پوکه فشنگ، قشر زمین، کاسه یا لاک محافظ جانور، پوست انداختن، سبوس گیری کردن، پوست کندن از، مغز میوه را دراوردن
-
shelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلوله، پوست انداختن، سبوس گیری کردن، پوست کندن از، مغز میوه را دراوردن
-
shellful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیراندازی
-
tooth shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته دندان
-
patty shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته پوتی
-
artillery shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپ توپخانه
-
whizbang shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته whizbang
-
spiral-shelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارپیچ خرد شده
-
shell game
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی پوسته، گردو بازی، قمار با گردو
-
pie shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته پای
-
single-shelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تک چنگال
-
tank shell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته مخزن
-
thin-shelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نازک پوشیده شده