کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
set chisel پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
set chisel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکناس را تنظیم کنید، اسکنه ته پهن
-
واژههای مشابه
-
sets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجموعه ها، مجموعه، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، دوره، قرار دادن، قرار گرفته، نشاندن، نصب کردن، غروب کردن، گذاردن، نهادن، مرتب کردن، چیدن، کار گذاشتن، جاانداختن، اغاز کردن، مستقر شدن، سفت شدن
-
setness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم
-
setting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیمات، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، اهنگ، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهر، قرار گاه
-
set-to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم به، زد و خورد، نبرد، درگیری
-
set on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بر روی، تحریک کردن به، پیش رفتن، حمله کردن
-
null set
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم صفر، مجموعه تهی، مجموعه پوچ
-
set apart
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن
-
set off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عازم شدن، متوجه شدن
-
deep-set
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمیق
-
set up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برپایی، بر پا کردن، نصب کردن، واگذاشتن، بالیدن
-
set forth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم شده است، عازم شدن
-
set to music
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم به موسیقی
-
trend setting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم روند