کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
servicer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
servicer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیرکار
-
واژههای مشابه
-
serviceable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل استفاده، تعمیر پذیر، روبراه شدنی، بدرد خور، بی عیب، سودمند
-
serviced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات، سرویس کردن، روبراه ساختن، تعمیر کردن، ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن
-
serviceableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارایی
-
servicing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرویس دهی، سرویس کردن، روبراه ساختن، تعمیر کردن، ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن
-
serviceability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابلیت اطمینان، بکار خوری، تعمیر پذیری، بدردخوری، قابلیت استفاده
-
services
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات
-
service
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرویس، خدمت، کار، لوازم، استخدام، نوکری، زاوری، بنگاه، درخت سنجد، وظیفه، یک دست ظروف، اثاثه، تشریفات، کمک، عبادت، نظام وظیفه، یاری، سابقه، سرویس کردن، روبراه ساختن، تعمیر کردن، ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن، وابسته به خدمت
-
service area
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل خدمات
-
service fee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه خدمات
-
diplomatic service
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات دیپلماتیک
-
armed service
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات مسلحانه
-
bus service
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات اتوبوس
-
service routine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روال سرویس