کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
seat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی، مقر، جایگاه، مسند، جا، نیمکت، مرکز، نشیمن، نشیمن گاه، کفل، سرین، محل اقامت، مدار، مستقر، نشاندن، جایگزین ساختن
-
واژههای مشابه
-
seats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی ها، صندلی، مقر، جایگاه، مسند، جا، نیمکت، مرکز، نشیمن، نشیمن گاه، کفل، سرین، محل اقامت، مدار، مستقر، نشاندن، جایگزین ساختن
-
seated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، نشاندن، جایگزین ساختن
-
seat belt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمربند ایمنی، کمربند، کمربند صندلی هواپیما
-
bell seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی نشیمن
-
mercy seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی رحمت
-
rumble seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی گنگ
-
toilet seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی توالت
-
hot seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی داغ صندلی جذاب، صندلی برقی، صندلی الکتریکی
-
seating room
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق نشیمن
-
ringside seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی چرخدار
-
bicycle seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی دوچرخه
-
box seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه صندلی، صندلی لژ
-
plane seat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی هواپیما