کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rushed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rushed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله داشت، هجوم بردن، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
-
واژههای مشابه
-
rushings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن
-
rushes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا می کند، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، هجوم بردن، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
-
Rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هجوم بردن، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
-
rushing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله دارد، هجوم بردن، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
-
paper rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله کاغذ
-
salt rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله نمک
-
gold rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله طلا
-
rush family
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانواده عجله کن
-
rush grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن عجله
-
common rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله معمول
-
rush rose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجله گل رز
-
Benjamin Rush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنجامین راش
-
rush candle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع عجله