کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
police پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
police
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس، پاسبان، اداره شهربانی، اداره یا حکومت کردن، حفظ نظم و ارامش کردن، بوسیله پلیس اداره و کنترل کردن
-
واژههای مشابه
-
polices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیاست ها، اداره یا حکومت کردن، حفظ نظم و ارامش کردن، بوسیله پلیس اداره و کنترل کردن
-
policed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس، اداره یا حکومت کردن، حفظ نظم و ارامش کردن، بوسیله پلیس اداره و کنترل کردن
-
policize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس
-
policing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس، اداره یا حکومت کردن، حفظ نظم و ارامش کردن، بوسیله پلیس اداره و کنترل کردن
-
police dog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ پلیس
-
police headquarters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقر پلیس
-
kitchen police
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس آشپزخانه
-
police investigation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحقیقات پلیس
-
police state
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دولت پلیس، حکومت پلیسی، اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
-
police precinct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطار پلیس
-
military police
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیس نظامی، دژبان
-
police boat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قایق پلیس
-
police sergeant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاد پلیس