کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pin bone پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
pin bone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخوان پین
-
واژههای مشابه
-
pins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین ها، سنجاق، میخ، گیره، پایه سنجاقی، میخچه، میله برامدگی، میله بازی بولینگ، میخ کوچک ساعت، دستگیره در، گیره سر، گیره کاغذ، گیره لباس، میلهچوبی، متصل کردن، سنجاقزدن به، باسنجاق محکم کردن، متصل کردن به، گیر افتادن
-
pinned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، متصل کردن، سنجاقزدن به، باسنجاق محکم کردن، متصل کردن به، گیر افتادن
-
pinnings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوندها
-
firing pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
-
gudgeon pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین گججون
-
rolling pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نورد پین، وردنه، تیرک، چوبه
-
pin table
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز پین
-
pin up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین کردن، تصویر دختر زیبا، ویژه نصب به دیوار
-
pin down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنجاق کردن
-
cotter pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین پنل، میخ پرچی
-
belaying pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن پین
-
pin money
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول پین، پول جیبی شوهر به همسرش، مبلغ ناچیز
-
scatter pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پین پراکنده، سنجاق سینه