کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pilot پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان، پیلوت، خلبان هواپیما، رهبر، لیدر، راننده کشتی، چراغ راهنما، اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی، راندن، رهبری کردن، خلبانی کردن، ازمایشی
-
واژههای مشابه
-
pilotism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستیابی
-
pilots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبانان، خلبان، پیلوت، خلبان هواپیما، رهبر، لیدر، راننده کشتی، چراغ راهنما، اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی، راندن، رهبری کردن، خلبانی کردن
-
pilotings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبانان
-
pilot blacksnake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان سیاه پوست
-
pilot bit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیت آزمایشی
-
fighter pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان جنگنده
-
airplane pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان هواپیما
-
pilot whale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهنگ خلیج
-
senior pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان ارشد
-
pilot balloon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالون خلبان، بالون اکتشافی
-
co-pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکار خلبان، کمک خلبان، خلبان دوم
-
pilot engine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موتور خلبان
-
test pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان آزمایشی، خلبان ازمایش کننده هواپیما