کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
organizer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
organizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم کننده، موسس
-
واژههای مشابه
-
organic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، ذاتی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی، اصلی
-
organisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم ها، اندامگان، ترکیب موجود زنده، مزاج
-
organizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان دهندگان، موسس
-
organicity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم
-
organs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگان ها، ارگان، عضو، اندام، ارگ، عضو بدن، ارغنون، الت، وسیله
-
organ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو، اندام، ارگ، عضو بدن، ارغنون، الت، وسیله
-
organization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان، تشکیلات، تشکیل
-
organizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازماندهی می کند، سازمان دادن، متشکل کردن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن، تشکیل دادن، سازمند کردن، درست کردن
-
organical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک
-
organics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک
-
organism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم، اندامگان، ترکیب موجود زنده، مزاج
-
organer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازنده
-
organal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیک