کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
nickel-iron accumulator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
nickel-iron accumulator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باتری نیکل آهن
-
واژههای مشابه
-
nickelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل
-
nickelized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل شده
-
nickel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل، ورشو، سکهپنج سنتی، اب نیکل دادن
-
nickelous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل
-
nickelizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکلینگ
-
nickelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل
-
nickelic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل
-
nickelize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل زدن
-
nickels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکل، ورشو، سکهپنج سنتی، اب نیکل دادن
-
irons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهنگر، اتو، اهن، اطو، فلز، اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن
-
ironers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ironers، مرد اهنین، اهنکار، اتو کش
-
ironed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن
-
ironness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهنین