کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
muzzles پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
muzzles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرزها، پوزه، پوزه بند، دهان بند، سرلولهبخاری، صورت، دهنه، سرلوله هفت تیر یاتفنگ، پوزه بندزدن، مانع فعالیت شدن
-
واژههای مشابه
-
muzzled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه شو، پوزه بندزدن، مانع فعالیت شدن
-
muzzle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوزه، پوزه بند، دهان بند، سرلولهبخاری، صورت، دهنه، سرلوله هفت تیر یاتفنگ، پوزه بندزدن، مانع فعالیت شدن
-
muzzling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفگی، پوزه بندزدن، مانع فعالیت شدن
-
gun muzzle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق تفنگ
-
muzzle loader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لودر پوسته
-
naked-muzzled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برهنه خزه
-
muzzle-loading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری خلط، سرپر
-
muzzle velocity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت خلسه