کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
moons پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
moons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قمرها، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
واژههای مشابه
-
mooning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mooning، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
moon on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه در
-
moon shot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه شات
-
moon-worship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبادت ماه
-
moon daisy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه دیزی
-
moon curser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم ماه
-
harvest moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه برداشت، ماه شب چهارده، بدر
-
moon-curser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه پرچمدار
-
full-of-the-moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل از ماه
-
full moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه کامل، قرص کامل ماه، ماه شب چهارده، بدر
-
half-moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیم ماه، هر چیز هلالی شکل، تربیع اول وثانی، نصفه ماه
-
moon blindness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوری ماه