کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
molding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
molding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب سازی، قالب ریزی، سبک
-
واژههای مشابه
-
mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب، کپک، کپک قارچی، کالبد، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان، کپک زدن، سرشتن، کپرک زدن، با قالب بشکل دراوردن
-
molds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب ها، قالب، کپک، کپک قارچی، کالبد، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان، کپک زدن، سرشتن، کپرک زدن، با قالب بشکل دراوردن
-
moldings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب ها، قالب ریزی، سبک
-
molded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب شده، کپک زدن، سرشتن، کپرک زدن، با قالب بشکل دراوردن
-
iron mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب آهن، سیاهی اهن، لکه
-
bread mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب نان
-
water mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب آب
-
leaf mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگ قالب
-
quirk molding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تهیه قالب
-
plasmodial slime mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب لجن پلاسمودیومی
-
acellular slime mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب لایه بردار زرد
-
blue mold fungus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قارچ قالب آبی
-
cellular slime mold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب لجن سلولی