کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
load-shedding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
load-shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن بار
-
واژههای مشابه
-
sheds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
shedded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها شده
-
shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
loaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لود شده، مملو، پر، پربار، بار شده، مست، دارای پول زیاد، پولدار
-
load
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
loadings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگذاری ها، بارگیری، بار، محموله، عمل پرکردن تفنگ باگلوله، بارکنش، امیختن مواد خارجی به شراب
-
loads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارها، بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
shed light on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن
-
shed blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون ریخته
-
repair shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعمیر ریخته
-
non shedding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر ریختن
-
load down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار پایین