کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lead-acid accumulator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
lead-acid accumulator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باتری سرب اسید
-
واژههای مشابه
-
in the lead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در سرب
-
leading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منتهی شدن، هدایت، نفوذ، راهنمایی، برجسته، عمده، پیشتاز، مقدم، پیشین
-
lead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبری، سرب، هدایت، تقدم، سبقت، مدرک، شاقول گلوله، سر پوش، پیش افت، راه آب، راهنمایی، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن، سرب دار، رنگ سربی
-
lead on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منجر به، تشویق و ترغیب کردن، وانمود کردن
-
leadings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبری، هدایت، نفوذ، راهنمایی
-
leaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباز، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن
-
leads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منجر می شود، سرب، هدایت، رهبری، تقدم، سبقت، مدرک، شاقول گلوله، سر پوش، پیش افت، راه آب، راهنمایی، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن
-
lead-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منجر شدن به، چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
-
lead-acid battery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باتری سربی - اسیدی
-
acidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیدیته
-
acid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسید، جوهر، حامض، بدجنسی، جوهر اسید، ترش، سرکه مانند، دارای خاصیت اسید، ترشرو، بد اخلاق
-
acidized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیدی شده
-
acids
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیدها، جوهر، حامض، بدجنسی، جوهر اسید