کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lai پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
lai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عرض
-
واژههای مشابه
-
lay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر روحانی، داستان منظوم، اهنگ ملودی، الحان، جالس، گذاردن، دفن کردن، تخم گذاردن، طرح کردن، غیر متخصص، غیر فنی، ناویژه کار، خارج از سلک روحانیت
-
lays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می گذارد، داستان منظوم، اهنگ ملودی، الحان، جالس، گذاردن، دفن کردن، تخم گذاردن، طرح کردن
-
laying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمگذار، گذاردن، دفن کردن، تخم گذاردن، طرح کردن
-
lay in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دراز کشید، ذخیره کردن، ادعا کردن، اندوختن، رنگ امیزی کردن
-
laying on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمگذار کردن
-
layed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشته
-
lay into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دراز کشیدن
-
lay hands on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست بردارید
-
lay away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموش کن، انداختن، کنار گذاشتن
-
lay to rest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برای استراحت گذاشتن
-
lay eyes on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم ها را بردار
-
lay waste to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدر دادن
-
lay up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشتن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن