کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
knock up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
knock up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن، برخورد کردن، از کار انداختن، سردستی اماده کردن، بهم زدن، تحریک کردن، بپایان رساندن، ابستن کردن، ناراحت کردن
-
واژههای مشابه
-
knocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه می زند، ضربت، صدای تغ تغ، درزدن، مشت، عیبجویی، بد گویی کردن از، زدن، کوبیدن، بهم خوردن، ضربات متوالی و تند زدن
-
knockings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه زدن
-
knocking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه زدن، بد گویی کردن از، زدن، کوبیدن، بهم خوردن، ضربات متوالی و تند زدن
-
knock on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن
-
knocked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدم، بد گویی کردن از، زدن، کوبیدن، بهم خوردن، ضربات متوالی و تند زدن
-
knocked out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از دست داد
-
knocked-out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از دست رفته
-
knock-kneed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زانو زدن، دارای حرکت کج ومعوج، شل، دارای زانوی کج
-
knock off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن، دست کشیدن از، از کار دست کشیدن، مردن، کشتن
-
knock over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن بیش از
-
knock against
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن در برابر
-
knock out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناک اوت، ضربه فنی، ضربت قاطع، ضربه فنی کردن، از پا در اوردن، ویران کردن
-
knock back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن