کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
intermitting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
intermitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف کردن، قطع کردن، گسیختن، موقتا تعطیل کردن، نوبت داشتن، نوبت شدن
-
واژههای مشابه
-
intermit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، قطع کردن، گسیختن، موقتا تعطیل کردن، نوبت داشتن، نوبت شدن
-
intermitted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور شدم، قطع کردن، گسیختن، موقتا تعطیل کردن، نوبت داشتن، نوبت شدن
-
intermits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف می شود، قطع کردن، گسیختن، موقتا تعطیل کردن، نوبت داشتن، نوبت شدن