کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
insulator-based dielectrophoresis پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
insulant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق
-
insulance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانیت
-
insulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق ها، عایق گذاری، روپوش کشی
-
insulates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن
-
insulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن
-
insulants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق ها
-
insulize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انزال
-
insulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن، مشتق
-
insulation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق، عایق گذاری، روپوش کشی
-
basely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه
-
basing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه گذاری، بنیان نهادن، مبنا قراردادن، پایه زدن
-
base
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه، پایگاه، اساس، بنیاد، مبنا، باز، مرکز، شالوده، ته، ریشه، زمینه، تکیه گاه، بناء، ته ستون، صدای بم، عنصر، بنیان نهادن، مبنا قراردادن، پایه زدن، فرومایه، خسیس، پست
-
based
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقر، مبنی، متکی
-
bases
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایگاه ها، مبادی
-
insulating material
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد عایق بندی شده